اختباط. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انعام جستن بی شناسائی از کسی . احسان خواستن بی قرابت و سابقه ٔ احسان . (منتهی الارب ). نزدیک کسی شدن تا با تو نیکوئی کند بی قرابتی و وسیلتی . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || اختباط ورق بعصا؛ بعصا برگ از درخت ریختن . بلگ از درخت فرودکردن برای چاروا. برگ ریختن با چوب از درخت . برگ از درخت فرودکردن از برای چهارپا. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || دست یا پای بزمین زدن .
- اختباط بعیربه دست ؛ دست بزمین زدن اشتر.
|| بی راه رفتن . || در شب سؤال کردن از جهت شرم و عار. (آنندراج ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.