احوذی . [ اَ وَ ذی ی ] (ع ص ) حویذ. مرد سبک فهم . تیزخاطر. || نیک کارگزار که هر کار بر وی آسان گردد. آنکه بر او چیزی فوت نشوداز هشیاری . (مهذب الاسماء). جلد. چابکدست . کاربر. حاذق . || نرم و سبک راننده . احوزی . || آنکه زر را در میان دو انگشت برزد [ ورزد ] .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.