احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) (خواجه سیدی ...) کجحی . مؤلف حبیب السیر آرد (ج 2 ص 184): امیر یوسف ترکمان بنخجوان آمده و خواجه سیدی احمد کجحی که خلاصه ٔ خاندان مشایخ عالی شان بود نزد او رفته از بلیاتی که در آن اوقات بتبریزیان رسیده بود شمه ای بعرض رسانید و داروغه و استمالت نامه ای ستانده مقضی المرام مراجعت نمود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.