احدل . [ اَ دَ ] (ع ص ) مردی که یک دوش وی افراخته تر باشد از دیگر. (منتهی الارب ). آنکه یک دوشش افراشته تر باشد از دیگر. (تاج المصادر) (زوزنی ). یک دوش بالیده . (مهذب الاسماء). || مردی که کتف و گردن وی بسوی سینه بیرون آمده باشد. (منتهی الارب ). || مرد کژگردن . گردن کج . || یک خایه . || بریک جانب راه رونده . || چپه دست . آنکه با دست چپ بهتر و بیشتر کار کند. ج ، حُدل . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.