اجفار. [ اِ ](ع مص ) ناپدید گردیدن . (منتهی الارب ). || بازماندن از آرمش : اجفر عن المراءة. (منتهی الارب ). || بازماندن فحل از گشنی . (منتهی الارب ). || ترک ملاقات کردن : اجفر عن صاحبه . (منتهی الارب ). || اجفرت ما کنت فیه ؛ ترک کردم آنچه داشتم . (منتهی الارب ). || گنده بو گردیدن مرد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.