اجداء. [ اِ ] (ع مص ) عطا یافتن . (تاج المصادر). رسیدن بعطا. (منتهی الارب ). || بخشش کردن . عطاکردن : اجدی علیه . (منتهی الارب ). عطا دادن . (تاج المصادر). عطیه دادن . || مایجدی هذا عنک ؛ ای مایُغنیک . (منتهی الارب ). کفایت کردن . بی نیاز کردن . || منفعت رسانیدن . سود رسانیدن . || اِجداء جُرح ؛ روان گردیدن زخم . سر بازکردن جراحت .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.