اجثئلال . [ اِ ث ِءْ ] (ع مص ) واخیدن مرغ پر و موی خود را: اِجثأل ّ الطائر؛ پرباد کردپرها را و برافراشت . و اجثأل ّ الرّیش ؛ پرباد و برافراشته شد پر. (منتهی الارب ). || اِجْثأل ّ النبت ؛ دراز شد و درهم پیچید یا این قدر بالید که در دست توان گرفت . || خشم کردن . بخشم آمدن . || آماده ٔ جنگ و شر گردیدن . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.