اثخان . [ اِ ] (ع مص ) مبالغه کردن (در چیزی ). (منتهی الارب ). || بسیار بکشتن . (تاج المصادر): اثخن فی العدوّ؛ بسیارکشت دشمنان را. (منتهی الارب ). || غلبه کردن . و قوله تعالی : حتی اذا اثخنتموهم (قرآن 4/47)؛ ای غلبتموهم و کثر فیهم الجراحة. (منتهی الارب ). || سست کردن جراحت کسی را. (تاج المصادر): اثخنته ُ الجراحة؛ سست گردانید او را جراحت . (منتهی الارب ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.