اثال . [ اَ/اُ ] (اِخ ) نام کوهی . || مردی منسوب بدین کوه . || آبی است بنی عبس را یا قلعه ای است ایشان را. (منتهی الارب ). کوهی است بنی عبس را که میان او و میان آبی که مسافران بر آن نزول کنند آنگاه که از بصره بطرف مدینه روند به سه میل فاصله از بصره و آنجا منزل اهل بصره است پس از قوّ و گویند قلعه ای است در بلاد عبس نزدیک محلهای بنی اسد. (مراصد). || دهی است در قاعه . (منتهی الارب ). || وادیی است که آبش در وادی ستاره میریزد. (منتهی الارب ). و آن معروف به قدید است . (مراصد). || آبی است نزدیک غمازه . || موضعی است بین غمیر و بستان ابن عامر. (منتهی الارب ). و آن در راه حاج است . (مراصد). || نام اسب ضمرةبن ضمره ٔ نهشلی . (منتهی الارب ). || جائی از زمین یمامه از بنی اسد. (مراصد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.