ابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) مکحول بن ابی مسلم شهراب بن شادل بن سندبن سروان بن بردیک وجد او شادل از اهل هرات بوده و دختر یکی از پادشاهان کابل را بزنی کرده و شهراب آنگاه که زنش بار داشت بمرد و آن زن بکابل بازگشت و مکحول را بزاد و چون اوبه سن بلوغ رسید در جنگی اسیر گشت و سعیدبن عاص او را بزنی بخشید و زن او را آزاد کرد. و او به علوم وقت پرداخت و بدان جایگاه از دانش رسید که زهری گوید: علماء چهارند سعیدبن مسیب به مدینه ، شعبی به کوفه و حسن به بصره و مکحول به شام . و در تاریخ یافعی آمده است که وی هرگاه فتوائی دادن میخواست ، می گفت لاحول و لاقوه الاّ باﷲ هذا رأئی و رائی یخطی و یصیب . و مکحول استاد اوزاعی است . و در دمشق مقیم گشت و شعر به عربی نیکو می گفت و به سال 118 هَ . ق . درگذشت . و صاحب حبیب السیر وفات او را به سال 113 هَ . ق . گفته است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.