ابود.[ اُ ] (ع مص ) برمیدن . رمیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). وحشی شدن . (زوزنی ). وحشت گرفتن ، چنانکه بهیمه . || مقیم شدن بجای . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). بجائی مقیم شدن . (زوزنی ). ایستادن . استادن . اقامت کردن . || گفتن شعری مشکل که معنی آن دانسته نمیشود. || جاودانه شدن .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.