ابوحفص . [ اَ ح َ ] (اِخ ) شطرنجی عمربن عبدالعزیز. شاعر دربار خلفای عباسی . او زمان مهدی و هارون الرشید و مأمون را دریافت و بروزگار معتصم درگذشت . وی از غیر نژاد عرب و پدرش مولی ابوجعفر منصور بود وابوحفص با خلیفه زادگان تربیت یافت و چون در بازی شطرنج مهارت داشت به شطرنجی معروف گشت و ندیم اولاد هارون الرشید بود. نام او در حکایات و نوادر آنان مکرر آمده است . ابن الندیم گوید او را پنجاه ورقه شعر است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.