ابوالعباس . [ اَ بُل ْ ع َب ْ با ] (اِخ ) نسوی . اصل او از نسای خراسان بودوسکونت گرفت . یکی از شیوخ طریقت تصوف و معاصر شیخ فقیر هروی و شیخ عمو بود. وفات وی در اواخر مائه ٔ چهارم است و خواجه عبداﷲ انصاری در کتاب خود نقل حالات او کرده است . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج 3 ص 90 شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.