ابوالحسن بوشنجی خراسانی . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ن ِ ش َ ی ِ خ ُ ] (اِخ ) یکی از مشایخ صوفیه . او صحبت ابوعثمان حیری و ابن عطاء و ابوعمرو دریافت و سالی چند از موطن خویش دور بود و چون بازگشت او را بزندقه منسوب کردند از اینرو به نیشابور شد و بقیت عمر بدانجا بزیست . از او پرسیدند تصوف چیست ؟ گفت امروز اسمی است بی حقیقت و پیش از این حقیقتی بود بی اسم . و گفت اخلاص آن است که کرام الکاتبین نتوانند نوشت و شیطان آنرا تباه نتواند کرد و آدمی بر آن واقف نتواند گشت . نقل است که یکی از او دعا خواست گفت حق تعالی ترا از فتنه ٔ خود نگاه دارد. برای سایر اقوال و شرح حال او رجوع به تذکرةالاولیاء عطار شود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.