ابواسحاق . [ اَ اِ ] (اِخ ) ابراهیم بن عمیر الجاشنی . یکی از رؤسای خوارج که پس از حمزة الخارجی خوارج در سیستان با او بیعت کردند، به سال 213 هَ . ق . و او مردی نیکوسیرت بود و غارت مسلمانان اعم از خارجی و جز آن روا نمی شمرد و ازین رو خوارج فرمان او نکردند و او از میان آنان بگریخت و به زره اندر شد بیکی کویل نی ، و خوارج به ابوعوف بن عبدالرحمن دست بیعت دادند. (تاریخ سیستان ص 180).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.