ابن قزمان . [ اِ ن ُ ق ُ ] (اِخ ) ابوبکرمحمد وزیربن عبدالملک بن قزمان ، یا ابوبکربن عیسی بن عبدالملک بن قزمان مغربی قرطبی . در جوانی بخدمت متوکل آخرین فرمانروا از بنی افطس در بطلیوس پیوست و سفرهای چند در اندلس کرد و شهر اشبیلیه و غرناطه را بدید و در غرناطه صحبت شاعره ٔ شهیره نزهون را ادراک کرد. موشحات بسیاری به زبان عامه داشته و نیز نوعی دیگر از شعر موسوم به زَجَل از اقتراحات اوست و آن قول و تصنیف گونه ای است . دیوان او به سال 1896 م . مطابق 1313هَ .ق . در اروپا از نسخه ٔ پطروگراد طبع و منتشر شده . در قلائدالعقیان فتح بن خاقان و تحفةالقادم ابن ابار و کتاب الذخیره ٔ ابن بسام نام او مسطور و نبذه ای ازاشعار او مذکور است . وفات وی در 555 هَ .ق . است .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.