ابن اللبون . [ اِ نُل ْ ل َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) اشتر نرینه ٔ دوساله یا به سیُم درآمده . || دوساله . (مهذب الاسماء) :
صبر شیر اندر میان فَرث و خون
کرد او را ناعش ابن اللبون .
و ماده ٔ او را بنت اللبون گویند.
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابن اللبون . [ اِ نُل ْ ل َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) اشتر نرینه ٔ دوساله یا به سیُم درآمده . || دوساله . (مهذب الاسماء) :
صبر شیر اندر میان فَرث و خون
کرد او را ناعش ابن اللبون .