ابسیق . [ اُ ] (اِخ ) یکی از نواحی آسیای صغیر. اماآن یازده ناحیت که بر مشرق خلیج است (ظاهراً بحر مرمره ) نام وی این است : برقسیس . ابسیق . انطماط (ظ: ابطیماط). سلوقیه . ناطلیق . بقلار. افلاخونیه . فیادق (ظ: قبادق ). خرشته (شاید: خرسنه ). ارمیناق . خالدیه (شالدی ). (حدودالعالم ). و دیگر رودی است از عمل ابسیق رود از روم بر شهر بنداقلس و بدیدون (بذندون ) بگذرد و به دریای تنتیه (نیقیه ) افتد اندر روم . (حدودالعالم ).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.