اباله . [ اِب ْ با ل َ / اِ ل َ ] (ع اِ) گروه و گله ، از پرندگان و اسبان و شتران . || پی درپی آینده از آنان . || پشته ٔ هیمه . پشتواره ٔ کاه . دسته و بافه ٔ گیاه . بند کلان . پشتاره ٔ کلان : ضغث علی اباله ؛ سختی بر سختی . بلیتی بر بلیتی . قوز بالا قوز. خصبی بر خصبی . فراخی و ارزانی بر فراخی و ارزانی دیگر.نور علی نور. ج ، ابابیل . || سیاست . || زه چاه . || یاران و قبیله ٔ کسی .
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.