آن کسی . [ ک َ ] (صفت + ضمیر مبهم ) آن آدمی :
بشیر آن کسی را که بودی نیاز
بدان خواسته دست بردی فراز.
ترا آفرین از فریدون گرد
بزرگ آن کسی کو نداردْش خرد.
بزرگ آن کسی کو بگفتار راست
زبان را بیاراست و کژّی نخواست .
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آن کسی . [ ک َ ] (صفت + ضمیر مبهم ) آن آدمی :
بشیر آن کسی را که بودی نیاز
بدان خواسته دست بردی فراز.