آزرد. [ زَ ] (مص مرخم ، اِمص ) آزردگی . در شاهنامه های چاپی بیت ذیل دیده میشود :
منوچهر از این کار پردردشد
زمهراب و دستان پرآزرد شد.
(درجای دیگر این کلمه را ندیده ام و بیت را هم در شاهنامه ٔ خطی و نسبةً معتمدی که در حدود 850 هَ . ق . نوشته شده نیافتم و احتمال میدهم که بیت مجعول باشد).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.