آدرخش . [ رَ ] (اِ) برق . || درخش . صاعقه . آتش آسمانی :
نباشد زین زمانه بس شگفتی
اگر بر ما ببارد آدرخشا.
خصمت بود به جنگ خف و تیرت آدرخش
تو همچو کوه و تیربداندیش تو صدا.
و بهر دو معنی با ذال نقطه دار نیز آمده است . || سرما. || رعد. (برهان ).
شما واژهای در دفتر واژه ثبت نکردهاید.
برای رفع محدودیت کاربر ویژه شوید
با حذف کوکی، لیست لغات از بین خواهد رفت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آدرخش . [ رَ ] (اِ) برق . || درخش . صاعقه . آتش آسمانی :
نباشد زین زمانه بس شگفتی
اگر بر ما ببارد آدرخشا.