ريزش , جريان , انبوهي , اروغ زدن , مانند اروغ بيرون اوردن , بازور خارج شدن (مثل گلوله از تفنگ) , باخشونت ادا کردن (مثل فحش و غيره) , بشدت بيرون انداختن , اروغ , رواني , مد (برابر جزر) , سلا ست , جاري بودن , روان شدن , سليس بودن , بده , شريدن , تراز , بطورناگهاني غضبناک شدن , بهيجان امدن , چهره گلگون کردن (در اثر احساسات و غيره) , سرخ شدن , قرمز کردن , اب را با فشار ريختن , سيفون توالت , ابريزمستراح را باز کردن (براي شستشوي ان) , تراز کردن , نفوذ , رخنه , تاثير , ورود , هجوم , لوله , دهانه , شيراب , ناودان , فواره , فوران , جوش , غليان , پرش , جهش کردن , پريدن , فواره زدن , فوران کردن
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.