(اسم) [عربی: حقیقة، جمع: حَقائِق] ۱. چیزی که دارای وجود خارجی است: رؤیاهایم به حقیقت مبدل شد.
۲. چیزی که با واقعیت سازگار است: من حقیقت را گفتم.
۳. (صفت) سخن درست: حقیقت تلخ است.
۴. اصل و ذات هرچیز.
۵. (اسم مصدر) صدق؛ راستی؛ درستی.
۶. (قید) بهراستی؛ بهدرستی.
۷. (اسم مصدر) [مقابلِ مجاز] (ادبی) بیان کردن واژهای در معنای حقیقی خود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.