(اسم، صفت نسبی، منسوب به انگشت) ۱. جای انگشت در دستکش.
۲. پوشش لاستیکی برای محافظت از انگشت زخمشده.
۳. پیشامدگی باریک یا پهنی که به عنوان راهنما یا محافظ در یک مکانیسم به کار میرود.
۴. قطعهای از نوعی خمکُن که به تیر بالایی بسته یا از آن باز میشود تا خمکاری شکلهای صندوقی را آسان کند.
۵. هر قطعۀ انگشتمانند.
۶. فرورفتگیهای حاشیۀ کتابهای مرجع که بر روی آنها حروف الفبا برای آسان شدن جستجو نوشته شده است.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.