(اسم) [پهلوی: gumān] ‹گمانه› ۱. ظن.
۲. حدس.
۳. خیال؛ وهم.
۴. رٲی؛ اندیشه.
۵. فرض.
〈 گمان بردن: (مصدر لازم)
۱. ظن بردن.
۲. تصور کردن؛ انگاشتن.
〈 گمان داشتن: (مصدر لازم)
۱. ظن داشتن؛ شک داشتن.
۲. نگران بودن.
۳. انتظار داشتن.
〈 گمان کردن: (مصدر لازم)
۱. تصور کردن؛ پنداشتن.
۲. شک کردن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.