(صفت) [پهلوی: grif-tār] ۱. اسیر؛ دربند؛ دستگیرشده.
۲. دچار.
۳. [عامیانه] پرمشغله.
۴. مبتلا به سختی، رنج، و امثال آنها.
۵. [مجاز] عاشق؛ شیفته.
〈 گرفتار آمدن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 گرفتار شدن
〈 گرفتار ساختن: (مصدر متعدی) = 〈 گرفتار کردن
〈 گرفتار شدن: (مصدر لازم)
۱. دربند شدن؛ اسیر شدن.
۲. [مجاز] دچار شدن.
〈 گرفتار کردن: (مصدر متعدی)
۱. دچار ساختن.
۲. [قدیمی] دربند کردن؛ اسیر کردن: ◻︎ گر گرفتارم کنی مستوجبم / ور ببخشی عفو بهتر کانتقام (سعدی: ۱۴۷).
〈 گرفتار گشتن: (مصدر لازم) = 〈 گرفتار شدن
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.