(مصدر متعدی) [پهلوی: kandan] ۱. بیرون آوردن خاک و ایجاد گودال؛ حفر کردن: زمین را کند.
۲. جدا کردن چیزی از چیز دیگر: چسب را از روی شیشه کند.
۳. درآوردن لباس: جورابش را کند.
۴. ایجاد کردن نقش و نگار یا نوشته بر سنگ، چوب، یا فلز؛ حکاکی کردن: نام او را پایین مجمسه کنده بودند.
۵. (مصدر لازم) [مجاز] جدا شدن از فردی که قبلا مورد علاقه بوده؛ ترک کردن.
۶. (مصدر متعدی) خراب و ویران کردن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.