(اسم) ‹کاز› [قدیمی] ١. آغل گوسفند؛ مغاره.
٢. کلبۀ صحرایی.
٣. سایهبانی که با شاخههای درخت و علف در بیابان یا در میان کشتزار درست کنند؛ آلاچیق؛ کریز؛ کرچه؛ کومه: ◻︎ چو آمد بیابان یکی کازه دید / روان آب و مرغی خوش و تازه دید (اسدی: ۲۷۹).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.