(اسم) (زیستشناسی) ۱. ساقۀ زیرزمینی، مدور، خوراکی، و لایهلایۀ گیاه پیاز به رنگ سفید، قرمز، یا زرد.
۲. گیاه علفی این ساقه با برگهای نوکتیز و گلهای سفید مایل به سبز.
۳. ساقۀ زیرزمینی و تغییرشکلیافتۀ گروهی از گیاهان تکلپهای که با ورقههای نازک پوشیده شده است.
〈 پیاز دشتی: (زیستشناسی) گیاه علفی پایا با پیاز بزرگ، گلهای کوچک و خوشهای به رنگ سفید یا سفید مایل به خاکستری، و برگهای دراز و نوکتیز که پیاز آن کاربرد دارویی دارد؛ عنصل؛ اشقیل؛ اسقیل.
〈 پیاز مغزتیره: (زیستشناسی) = بصلالنخاع
〈 پیاز مو: (زیستشناسی) قسمتی از مو در پوست سر که مو را تغذیه میکند و باعث رشد آن میشود.
〈 پیاز موش: (زیستشناسی) [قدیمی] = 〈 پیاز دشتی
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.