(اسم مصدر از پروردن) [پهلوی: parvarišn] ۱. عمل پروردن: پرورش ماهی.
۲. تربیت.
۳. (اسم) مجموعۀ هنجارهای جامعه؛ آداب.
۴. [قدیمی] پرورده شدن.
۵. (اسم) [قدیمی] خورش؛ خوراک.
〈 پرورش دادن: (مصدر متعدی)
۱. پروراندن.
۲. تربیت کردن.
〈 پرورش یافتن: (مصدر لازم) = پرورش
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.