(اسم) [عربی] ۱. (زیستشناسی) آب دهن؛ بزاق.
۲. هر مایعی که اندکی غلیظ و چسبنده باشد.
۳. مادۀ شفاف یا رنگین که بر روی کاشی یا ظروف سفالی میدهند.
۴. روکش شیشهای نیمهمذاب بر لایهای از فلز که نقش محافظ در برابر واکنشهای شیمیایی داشته و به عنوان تزئین به کار میرود.
۵. آهار.
= لعاب دادن: (مصدر متعدی)
۱. پوشش ظریف از لعاب به شیء سفالی یا فلزی دادن.
۲. (مصدر لازم) غلیظ شدن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.