(اسم) [عربی، جمع: اُقراص و قِراص و قِرَصَة] ۱. (پزشکی) نوعی داروی خوراکی جامد که در شکلها و اندازههای مختلف و با خواص متفاوت عرضه میشود.
۲. گردۀ نان؛ کلیچه؛ گرده.
۳. هر چیز گرد: قرص خورشید، قرص ماه.
〈 قرص کمر: (زیستشناسی) دانهای پهن و قهوهایرنگ که از میوۀ درختی در هند گرفته میشد و در طب قدیم گَرد آن را با زردۀ تخممرغ مخلوط میکردند و بهصورت حب یا ضماد برای تقویت نیروی جنسی مردان به کار میبردند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.