(مصدر متعدی) ‹فرستیدن› ۱. روانه کردن؛ راهی کردن؛ گسیل داشتن.
۲. خواندن؛ گفتن: صلوات فرستادن.
۳. امکان حضور یا اشتغال کسی را در جایی فراهم کردن: به دانشگاه فرستاد.
۴. با وسایل مخابراتی مطلبی را منتقل کردن.
۵. در جهتی پرتاب کردن: موشک را به هوا فرستاد.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.