(صفت) ۱. آماده؛ مهیا.
۲. (قید) [قدیمی] در کنار هم.
۳. [قدیمی] گردآمده در یک محل.
〈 فراهم آمدن: (مصدر لازم)
۱. حاصل شدن؛ بهدست آمدن.
۲. تٲلیف شدن.
۳. [قدیمی] گرد آمدن؛ جمع شدن.
〈 فراهم آوردن: (مصدر متعدی)
۱. گرد آوردن؛ جمع کردن.
۲. آماده کردن.
〈 فراهم شدن: (مصدر لازم)
۱. حاصل شدن؛ بهدست آمدن.
۲. [قدیمی] گرد آمدن.
۳. [قدیمی] نظم و ترتیب یافتن.
〈 فراهم کردن: (مصدر متعدی)
۱. بهدست آوردن.
۲. آماده کردن.
۳. [قدیمی] جمع کردن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.