(اسم) [مٲخوذ از عربی: فَٲل] ۱. هرچه به آن تفٲل بزنند.
۲. پیشبینی و پیشگویی بخت و طالع.
〈 فال دیدن (زدن، گرفتن): (مصدر لازم) طالع دیدن؛ از نیک و بد بخت و طالع خود یا دیگری آگاه شدن و از آیندۀ وضع و حال اطلاع یافتن.
〈 فال نخود: فالی که از طریق چیدن نخود بر زمین و جابهجا کردن آن گرفته میشود.
〈 فال قهوه: فالی که از روی نقشها و خطوط ته فنجان قهوه گرفته میشود.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.