(اسم، قید) [عربی. فارسی] ‹صبحگه› ۱. وقت صبح؛ هنگام صبح؛ بامداد: ◻︎ نخفتهست مظلوم ز آهش بترس / ز دود دل صبحگاهش بترس (سعدی۱: ۶۳)، ◻︎ ز شب چندان توان دیدن سیاهی / که برناید فروغ صبحگاهی (نظامی۲: ۳۰۸).
۲. (اسم) برنامۀ صبحگاهی در مدارس، مراکز نظامی، و مانند آنها.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.