(مصدر متعدی) [پهلوی: škastan] ‹اشکستن› ۱. با ضربه یا فشار چیزی را چند قطعه کردن.
۲. [مجاز] مغلوب کردن؛ هزیمت دادن دشمن.
۳. [مجاز] قطع کردن و ناتمام رها کردن چیزی: عهد شکستن، نماز را شکستن.
۴. [مجاز] کم کردن ارزش چیزی یا کسی.
۵. [مجاز] ایجاد صدا کردن در مفاصل دست، پا، کمر یا گردن.
۶. (مصدر لازم) [مجاز] چیزی را از حالت طبیعی خارج کردن: شکستن عکس.
۷. (مصدر لازم) چند قطعه شدن چیزی بر اثر ضربه یا فشار.
۸. (مصدر لازم) [مجاز] مغلوب شدن.
۹. (مصدر لازم) [مجاز] از میان رفتن.
۱۰. (مصدر لازم) [مجاز] کاهش یافتن.
۱۱. (مصدر لازم) [مجاز] کم شدن: قیمتها شکست.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.