(صفت) [مجاز] سرافراز؛ سرفراز؛ مفتخر؛ باافتخار.
〈 سربلند ساختن: (مصدر متعدی) [مجاز] کسی را سرافزار کردن؛ مفتخر ساختن.
〈 سربلند شدن: (مصدر لازم) [مجاز] سرافراز شدن؛ مفتخر گشتن.
〈 سربلند کردن: (مصدر متعدی) [مجاز] سربلند گردانیدن.
〈 سربلند گشتن: (مصدر لازم) [مجاز] = 〈 سربلند شدن
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.