(صفت نسبی، منسوب به سرانگشت) ۱. چیزی که با سرانگشت انجام میشود.
۲. [عامیانه، مجاز] ساده و آسان: حساب سرانگشتی.
۳. چیزی که بر سر انگشت کنند، مانند انگشتانه.
۴. (اسم) [قدیمی] نوعی آش که گلولههای کوچکی از خمیر آرد گندم شبیه سرانگشت در آن میریزند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.