(اسم) ۱. کناره یا قالیچهای که بالای اتاق بر سر فرشهای دیگر پهن کنند.
۲. [قدیمی] پارچهای که زنان روی سر خود میاندازند.
۳. [قدیمی] چوب بلند و ستبر که روی دیوار اتاق یا پیش ایوان بخوابانند و سر چوبهای سقف را روی آن بگذارند.
۴. (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] بیباک؛ بیپروا؛ دلیر.
۵. (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] از سرگذشته؛ از جانگذشته.
۶. (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] آنکه در راه معشوق سر بدهد: ◻︎ سرانداز در عاشقی صادق است / که بدزهره بر خویشتن عاشق است (سعدی۱: ۱۱۳).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.