(اسم) ظرفی برای باده خوردن که از بلور یا طلا یا نقره یا چیز دیگر درست کنند؛ جام؛ پیالۀ شرابخوری.
〈 ساغر خوردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 ساغر زدن
〈 ساغر زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] شراب خوردن؛ باده نوشیدن با ساغر.
〈 ساغر کشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 ساغر زدن
〈 ساغر نوشیدن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 ساغر زدن
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.