(اسم) [پهلوی: azīr] ۱. [مقابلِ بالا و زبر] پایین؛ ته.
۲. علامتی به شکل «ـِ» که در پایین حرف گذاشته میشود؛ کسره.
۳. (صفت) [مقابلِ بم] (موسیقی) صدای پست و نازک؛ صدای باریک.
〈 زیر لب: [مجاز] سخن آهسته؛ سخنی که کسی آهسته با خود یا دیگری بگوید.
〈 زیر نگین: [مجاز] چیزی که در تصرف یا زیر فرمان شخص باشد؛ بیشتر دربارۀ ملک و کشور اطلاق میشود.
〈 زیروبالا:
۱. پایین و بالا.
۲. [قدیمی، مجاز] سخن بیمعنی و نامربوط: ◻︎ بالای چنین اگر در اسلام / گویند که هست زیروبالاست (سعدی: ۳۲۹).
〈 زیروبالا گفتن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] سخنان بیمعنی و نامربوط گفتن.
〈 زیرورو: پایین و بالا.
〈 زیرورو کردن: (مصدر لازم)
۱. پایین و بالا کردن.
۲. [مجاز] برهم زدن و درهم آمیختن و مخلوط کردن.
〈 زیروزبر:
۱. پایین و بالا.
۲. [مجاز] آشفته و درهم برهم و شوریده و ویران.
〈 زیروزبر کردن: (مصدر متعدی) خراب کردن؛ ویران ساختن.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.