(اسم) [پهلوی: zamīk] ۱. سطحی که در زیر پا قرار دارد: چادرش روی زمین کشیده میشد.
۲. (نجوم) سومین سیارۀ منظومۀ شمسی.
۳. خشکی مورد تصرف کسی؛ مِلک.
۴. محلی برای کشاورزی؛ مزرعه.
۵. [قدیمی] سرزمین.
〈 زمین فیال: زمینی که برای نخستین بار آن را کاشته باشند.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.