(صفت نسبی، منسوب به روز) ۱. مربوط به روز (در ترکیب با عدد): دوروزه، یکروزه.
۲. (اسم) (فقه) از اعمال مذهبی، بهصورت خودداری از خوردن، آشامیدن، و سایر اعمالی که برای روزهدار منع شده از طلوع صبح تا غروب آفتاب؛ صوم.
۳. (صفت) [عامیانه] روزهدار: امروز روزه بودم.
〈 روزه گشودن: (مصدر لازم) ‹روزهگشادن› [قدیمی، مجاز] بازکردن روزه با خوردن غذا؛ افطار کردن.
〈 روزۀ مریم:
۱. روزۀ سکوت که حضرت مریم به آن مٲمور شد.
۲. خاموشی و سکوت.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.