(صفت نسبی، منسوب به رنگ) ۱. رنگی؛ رنگدار؛ دارای رنگ؛ رنگشده.
۲. رنگارنگ: شیشههای رنگرنگ آن نور را / مینماید اینچنین رنگین به ما (مولوی۱: ۷۶۶).
۳. [مجاز] پر از غذاهای گوناگون.
۴. (صفت) [قدیمی، مجاز] فریبنده: از این رنگین سخن، خاقانیا، بس / که باده رنگ جویی در نگیرد (خاقانی: ۵۹۸).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.