(اسم مصدر) [پهلوی: rāmišn] ‹رامشت، رامشک› [قدیمی] ۱. آرامش؛ آسودگی؛ فراغ و سکون.
۲. (اسم) سرود و آواز؛ شادی و عیش و طرب: ◻︎ زمین بوسید شیرین کای خداوند / ز رامش سوی دانش کوش یک چند (نظامی۲: ۳۱۰).
〈 رامش جان: (موسیقی) [قدیمی] از الحان سیگانۀ باربد: ◻︎ چو کردی «رامش جان» را روانه / ز رامش، جان فدا کردی زمانه (نظامی۱۴: ۱۸۰).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.