(صفت) [عربی: ذوالبحرَین] ‹ذوالبحرین› (ادبی) در بدیع، شعری که در دو بحر از بحور عروضی خوانده شود، مانند این شعر: بیاض عارض تو در سواد طرۀ پرخم / بهسان غرۀ روز است طالع از شب پرچم. که هم در بحر مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن و هم به بحر مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن خوانده میشود؛ ملون؛ ذووزنین.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.