(اسم) ‹خشینسار، خشنشار، خشیسار، خشیشار› (زیستشناسی) [قدیمی] نوعی مرغابی بزرگ و تیرهرنگ با سر سفید: ◻︎ پیاده همیشد ز بهر شکار / خشنسار بود اندر آن رودبار (فردوسی: ۱/۱۹۱)، ◻︎ از آن کردار کاو مردم رباید / عقاب تیز برْباید خشنسار (دقیقی: ۹۹).
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.