(اسم) [عربی: جریدَة] ۱. [جمع: جراید] روزنامه؛ مجله.
۲. [جمع: جراید] [قدیمی] کتاب؛ صحیفه؛ دفتر.
۳. [قدیمی] دفتر ثبت مسائل مالی لشکر و حکومت: ◻︎ عرض با جریده به نزدیک شاه / بیامد، بیاورد بیمر سپاه (فردوسی: ۷/۴۹۱).
۴. (صفت) [قدیمی] ویژگی شخص یا لشکر جنگی، کارکشته، و دلیر.
۵. (صفت) [قدیمی] یکهوتنها: ◻︎ جریده یکی قاصد تیزگام / فرستاد و دادش به هندو پیام (نظامی۵: ۹۲۰).
۶. (قید) [قدیمی] بهتنهایی.
۷. (قید) [قدیمی] با آمادگی.
کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
مؤلف: حسن عميد، سرپرست تأليف و ويرايش: فرهاد قربانزاده، ناشر: اَشجَع، چاپ نخست: ۱۳۸۹
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.